سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :27
بازدید دیروز :44
کل بازدید :44256
تعداد کل یاداشته ها : 101
103/9/4
12:53 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
mahsa[167]
من مسوول چیزی که می گویم هستم، نه چیزی که تو می فهمی!

خبر مایه

پسر: عزیزم تو حاضری با من ازدواج کنی ؟
دختر: تو حاضری بذاری من هرکاری می خوام بکنم ؟
پسر: البته که حاضرم .
دختر: اجازه می دهی که مادرم در منزل ما زندگی کند؟
پسر: بله مسلما .
دختر: میگذاری من شبها به باشگاه برای تفریح بروم و هرقدر دلم خواست پول خرج کنم.
پسر : آری عزیزم.
دختر: خیلی متاسفم....من ابدا حاضرنیستم با یک چنین مرد احمقی ازدواج کنم.اصلا!


90/11/27::: 11:24 ص
نظر()