چطور میشه راهی رو که رفتی، برگردی؟ چرا بعضی اشتباها هیچ جور قابل جبران نیست؟
فکر میکردم میتونم راحت وجدانمو نادیده بگیرم! کاری رو که مدتها بود دلم میخواست، انجام دادم ولی فکر می کنم طرفمو اشتباه انتخاب کردم، باید بیشتر صبر می کردم، ولی اشتباه کردم، زود تصمیم گرفتم، و حالا تنها راه خالی شدنم اینه که تو حموم زیر دوش گریه کنم تا حتی خودمم اشکای خودمو نبینم!
نه میتونم دوستش داشته باشم و نه میتونم به این راحتی بی خیالش شم! احساس میکنم حالا که همه پل های پشت سرمو خراب کردم، دیگه دلیلی واسه زنده بودنم ندارم! احساس میکنم صد سال عمر دارم.
کاش راهی واسه آروم شدن پیدا میکردم، کاش... کاش...